شهید کاظمی در عملیات والفجر 10 مرا صدا زد و گفت :
ببین برای نیرویی که میخواهد بجنگد، این غذا را آماده کردهاند. امشب این مسئول تدارکات را میبری پیادهروی ارتفاعات بالامبو تا بفهمد غذایی را که باید نیروها بخورند،چیست و متوجه شود بچهها چه مقدار کالری انرژی باید مصرف کنند.ابتدا فکر کردم شوخی میکند، اما حاجی نسبت به رزمندهها و وضعیتشان خیلی حساس بود. صبح روز بعد از عملیات هم اولین سؤالی که از ما پرسید این بود : آیا مجروحان را بردند ، غذا به همه رسید. اگر یکی از مجروحان به عقبه انتقال داده نمیشد، احمد شخصاً مسئله را پیگیری میکرد.