پرسش :
به نظر می آید پیامبر اسلام، انسانی فوق العاده(یا ساحر) بوده است و نه پیامبر واقعی؟
پاسخ :
اگر مراد از انسان فوق العاده، انسان نابغه و دارای کمالات انسانی باشد در آن شکی وجود ندارد که پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در عین حالیکه امّی و درس نخوانده بود[1] از کمالات برجسته انسانی برخوردار بود و به خاطر همین نهایت کمالش محل نزول وحی الهی قرار گرفت. اگر مراد از از انسان فوق العاده، انسان جن زده و یا ساحر و یا شاعر و کاهن و امثال آنها باشد البته این اتهام نسبت به پیامبران الهی چیزی نیست که تازگی داشته باشد و فقط امروز به نظر بعضی ها ـکه دور از عصر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ زندگی می کند و هرگز نه او را دیده و به رفتار و گفتار او را احساس کرده است ـ خطور می کند، بلکه این منطق، منطق مخالفین و معاندین همة پیامبران الهی بوده که وقتی در برابر قدرت معنوی و غیبی پیامبران عاجز می گردیدند به آن تمسک ورزیده و پیامبران را گاهی به سحر و گاهی به شعر و جنون و کهانت و امثال این عناوین متهم می کرده اند. خداوند خطاب به رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«به تو جز آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است گفته نمی شود.»[2] و یا می فرماید:«بدین سان بر کسانی که پیش از آنها بودند. هیچ پیامبری نیامد جز اینکه گفتند ساحر یا دیوانه ای است.»[3]
در قرآن کریم آیات زیادی دربارة حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ ذکر شده است که سران بنی اسرائیل آن حضرت را متهم به افسون گری کرده است. مثلاً می فرماید:«به یقین موسی را با آیات خود و حجّتی آشکار فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون امّا آنان گفتند او افسونگر شیّاد است.»[4]
و در خصوص حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «و هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم، تورات را که پیش از من بوده تصدیق می کنم و به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او احمد است بشارتگرم، پس وقتی که برای آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحر آشکار است.»[5]
پیامبر اسلام نیز بر همین اساس توسط کفّار و دشمنان حق، با عناوین مختلف مورد اتهام قرار می گرفت. علاّمه طباطبائی در ذیل آیه 8 سورة ذاریات می فرماید که مراد از «قول مختلف» در این آیه شریفة سخنان مختلف کفار و مشرکین درباره قرآن است که آن را به بهانه های عجیب و غریب انکار می کند، گاهی می گویند قرآن سحر است و آورندة آن ساحر است و گاهی می گویند آورنده آن مجنون است و گاهی می گویند آن را شیاطین و جنیان در او القاء کرده است و آورندگان آن کاهن است . گاهی می گویند قرآن شعر است و آورندة آن شاعر است و گاهی می گویند که قرآن افتراء است و گاهی می گویند آن را بشری به پیامبر آموخته است و گاهی می گویند قصه ها و داستان های گذشتگان است که آن را به کتابت در آورده است.[6]
خدای متعال این منطق کفار را چنین زیر سوال می برد که:«آیا برای مردم شگفت آور است که به مردی از خودشان وحی کردم که مردم را بیم ده و به کسانی که ایمان آورده اند مژده ده که برای آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است کافران گفتند این (مرد) قطعاً افسونگر آشکار است؟»[7]
عناد دشمنان اسلام نسبت به حق به قدری شدید بود که در عین حالیکه محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مثل فرزندان خودشان می شناختند که او پیامبر خداست، باز هم او را انکار می کردند و حق را می پوشیدند.[8] پس رسالت پیامبر اسلام در نزد اهل کتاب روشن و واضح بود چون در انجیل و تورات صفات محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و صفات اصحاب و حتی هجرت آن حضرت بر آنان نازل شده بود. خصوصاً علمای اسرائیل به خوبی می دانستند که محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسول خدا است، ولی در عین حال نسبت به او کفر می ورزیدند.[9]
علاوه بر این مطالب، اصلاً در تاریخ دیده نشده است که هیچ ساحری ادعای نبوت کرده باشد. چون اگر با سحر و جادوگری امکان تثبیت ادعای نبوت وجود می داشت، سحره فرعون این کار را می کردند و لکن آنان نه تنها چنین کاری را نکردند، بلکه به مجرد دیدن معجزه حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به خدا ایمان آوردند و به خاطر ایمان شان بلافاصله توسط فرعون به قتل و اعدام تهدید می شوند، ولی آنان در جواب گفتند باکی نیست ما رو به سوی پروردگار خود می آوریم.[10]
مطلبی که در اینجا مهم است اینست که اولاً کدام کار پیامبر اسلام شباهت به سحر و جادوگری دارد که باعث می شود بعضی ها فکر کند او ساحر بوده است نه پیامبر واقعی؟ ثانیاً پیامبر واقعی دارای چه خصوصیات و معیارهای می باشد که پیامبر اسلام آن را ندارد؟
و از چه راهی پیامبر واقعی قابل تشخیص است؟
جواب این سوال ها به عهده کسانی است که می پندارند پیامبر اسلام یک جادوگر بوده است نه یک پیامبر واقعی.
شاید گفته شود قرآن معجزة جاوید و ماندگار رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ باعث این توهم می شود چون همه انبیاء الهی به خاطر معجزاتی که آورده اند به این عناوین متهم می گردیدند!!
بعد از قبولی اینکه از طرف خداوند باید پیامبرانی برای هدایت، انزار و بشارت بشر فرستاده شود. باید راهی وجود داشته باشد که پیامبران بتوانند بوسیله آن نبوت خودشان را برای مردم به اثبات برسانند. به عبارت دیگر مدعی نبوت باید نشانه ای از خداوند به مردم ارائه دهد، تا مردم بپذیرد که او واقعاً فرستادة خدا است و این نشانه چیزی جز معجزه نمی تواند باشد. چون هر چیز دیگری اگر به عنوان نشانه و آیت فرض شود، دسترسی مردم به آن منتفی نمی باشد. پس با سحر و جادوگری، علم و نبوغ علمی، قدرت و نیروی بدنی و امثال این امور مادی و غیر مادی، نبوت قابل اثبات نمی باشد چون همه این امور در دسترس مردم قرار دارند و لذا هیچ پیامبری علم و دانش خود را به رخ مردم نکشیده اند و قدرت و نیروی بدنی و سحر جادوگری را دلیل بر نبوت شان قرار نداده اند. و فقط معجزه است که از حوزه قدرت علمی و غیر علمی بشر خارج است و در نفس هر که خدا بخواهد این قدرت را ایجاد می کند. قرآن کریم علاوه بر معجزات دیگر ـ از نظر استقامت و محکمی معارف آن و از نظر نظام تشریعی و اتقان معانی و اخبار غیب و اسرار خلقت، معجزة الهی و جاوید پیامبر اسلام می باشد. و معجزه که برای اثبات منصب الهی به کار می رود باید چیزی باشد که ناموس طبیعت را خرق کند و دیگران از آوردن آن عاجز باشد.[11]
اگر به قرآن کریم رجوع شود و اندک دقّتی در مطالب آن صورت گیرد و لجاجت و سماجت در جهل مرکب در کار نباشد، به وضوح برای مراجعه کننده ثابت خواهد شد که قرآن از اندیشه و فکر بشری چه ساحر و چه غیر ساحر نمی تواند تراوش کرده باشد. و لذا بزرگترین دانشمندان قرن حاضر که قرن علم، فرهنگ و تکنولوژی است در برابر حکمت ها و مطالب بلند و پر از ارزش های انسانی، علمی، اخلاقی، عبادی،تربیتی، اقتصادی و .... سر تعظیم و تسلیم فرود می آورند و با پیشرفت علم هر روز مطلب تازه ای از آن بدست می آید. و صد ها کتاب تفسیر توسط مفسرین بزرگ برای آن نوشته شده است.
آیا یک ساحر و یا یک شعبده باز و مجنونی که تمام کارهای آنان خیالی و چشم بندی و لحظه ای و نابود شونده است می تواند کتابی با این عظمت را بیاورد؟!! و آیا از کدام ساحری این کار ساخته است که بیشتر از یک ملیارد پیرو داشته باشد که در بین آنان کسانی در راه دین او جان نثاری نموده و از جان و مال خود بگذرد؟ و چگونه ممکن است که قرآن سحر را موجب کفر می داند ولی آورنده آن ساحر باشد[12]؟!
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آشنایی با قرآن، شهید مرتضی مطهری.
2. نبوت، خاتمیت، شهید مرتضی مطهری.
3. برگزیده تاریخ پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، محمد ابراهیم آیتی.
[1] . اعراف/157 و 158.
[2] . فصلت/43.
[3] . ذارایات/52.
[4] . غافر/24.
[5] . صف/6.
[6] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، موسسه نشر اسلامی، بی تا، ج17، ص282.
[7] . یونس/2.
[8] . بقره/147.
[9] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج1، ص327 و 334.
[10] . شعراء/50.
[11] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالزهرا، چهارم، 1395 ق، ج1، ص31و35.
[12] . بقره/102.
به نظر می آید پیامبر اسلام، انسانی فوق العاده(یا ساحر) بوده است و نه پیامبر واقعی؟
پاسخ :
اگر مراد از انسان فوق العاده، انسان نابغه و دارای کمالات انسانی باشد در آن شکی وجود ندارد که پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در عین حالیکه امّی و درس نخوانده بود[1] از کمالات برجسته انسانی برخوردار بود و به خاطر همین نهایت کمالش محل نزول وحی الهی قرار گرفت. اگر مراد از از انسان فوق العاده، انسان جن زده و یا ساحر و یا شاعر و کاهن و امثال آنها باشد البته این اتهام نسبت به پیامبران الهی چیزی نیست که تازگی داشته باشد و فقط امروز به نظر بعضی ها ـکه دور از عصر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ زندگی می کند و هرگز نه او را دیده و به رفتار و گفتار او را احساس کرده است ـ خطور می کند، بلکه این منطق، منطق مخالفین و معاندین همة پیامبران الهی بوده که وقتی در برابر قدرت معنوی و غیبی پیامبران عاجز می گردیدند به آن تمسک ورزیده و پیامبران را گاهی به سحر و گاهی به شعر و جنون و کهانت و امثال این عناوین متهم می کرده اند. خداوند خطاب به رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«به تو جز آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است گفته نمی شود.»[2] و یا می فرماید:«بدین سان بر کسانی که پیش از آنها بودند. هیچ پیامبری نیامد جز اینکه گفتند ساحر یا دیوانه ای است.»[3]
در قرآن کریم آیات زیادی دربارة حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ ذکر شده است که سران بنی اسرائیل آن حضرت را متهم به افسون گری کرده است. مثلاً می فرماید:«به یقین موسی را با آیات خود و حجّتی آشکار فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون امّا آنان گفتند او افسونگر شیّاد است.»[4]
و در خصوص حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «و هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم، تورات را که پیش از من بوده تصدیق می کنم و به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او احمد است بشارتگرم، پس وقتی که برای آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحر آشکار است.»[5]
پیامبر اسلام نیز بر همین اساس توسط کفّار و دشمنان حق، با عناوین مختلف مورد اتهام قرار می گرفت. علاّمه طباطبائی در ذیل آیه 8 سورة ذاریات می فرماید که مراد از «قول مختلف» در این آیه شریفة سخنان مختلف کفار و مشرکین درباره قرآن است که آن را به بهانه های عجیب و غریب انکار می کند، گاهی می گویند قرآن سحر است و آورندة آن ساحر است و گاهی می گویند آورنده آن مجنون است و گاهی می گویند آن را شیاطین و جنیان در او القاء کرده است و آورندگان آن کاهن است . گاهی می گویند قرآن شعر است و آورندة آن شاعر است و گاهی می گویند که قرآن افتراء است و گاهی می گویند آن را بشری به پیامبر آموخته است و گاهی می گویند قصه ها و داستان های گذشتگان است که آن را به کتابت در آورده است.[6]
خدای متعال این منطق کفار را چنین زیر سوال می برد که:«آیا برای مردم شگفت آور است که به مردی از خودشان وحی کردم که مردم را بیم ده و به کسانی که ایمان آورده اند مژده ده که برای آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است کافران گفتند این (مرد) قطعاً افسونگر آشکار است؟»[7]
عناد دشمنان اسلام نسبت به حق به قدری شدید بود که در عین حالیکه محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مثل فرزندان خودشان می شناختند که او پیامبر خداست، باز هم او را انکار می کردند و حق را می پوشیدند.[8] پس رسالت پیامبر اسلام در نزد اهل کتاب روشن و واضح بود چون در انجیل و تورات صفات محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و صفات اصحاب و حتی هجرت آن حضرت بر آنان نازل شده بود. خصوصاً علمای اسرائیل به خوبی می دانستند که محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسول خدا است، ولی در عین حال نسبت به او کفر می ورزیدند.[9]
علاوه بر این مطالب، اصلاً در تاریخ دیده نشده است که هیچ ساحری ادعای نبوت کرده باشد. چون اگر با سحر و جادوگری امکان تثبیت ادعای نبوت وجود می داشت، سحره فرعون این کار را می کردند و لکن آنان نه تنها چنین کاری را نکردند، بلکه به مجرد دیدن معجزه حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به خدا ایمان آوردند و به خاطر ایمان شان بلافاصله توسط فرعون به قتل و اعدام تهدید می شوند، ولی آنان در جواب گفتند باکی نیست ما رو به سوی پروردگار خود می آوریم.[10]
مطلبی که در اینجا مهم است اینست که اولاً کدام کار پیامبر اسلام شباهت به سحر و جادوگری دارد که باعث می شود بعضی ها فکر کند او ساحر بوده است نه پیامبر واقعی؟ ثانیاً پیامبر واقعی دارای چه خصوصیات و معیارهای می باشد که پیامبر اسلام آن را ندارد؟
و از چه راهی پیامبر واقعی قابل تشخیص است؟
جواب این سوال ها به عهده کسانی است که می پندارند پیامبر اسلام یک جادوگر بوده است نه یک پیامبر واقعی.
شاید گفته شود قرآن معجزة جاوید و ماندگار رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ باعث این توهم می شود چون همه انبیاء الهی به خاطر معجزاتی که آورده اند به این عناوین متهم می گردیدند!!
بعد از قبولی اینکه از طرف خداوند باید پیامبرانی برای هدایت، انزار و بشارت بشر فرستاده شود. باید راهی وجود داشته باشد که پیامبران بتوانند بوسیله آن نبوت خودشان را برای مردم به اثبات برسانند. به عبارت دیگر مدعی نبوت باید نشانه ای از خداوند به مردم ارائه دهد، تا مردم بپذیرد که او واقعاً فرستادة خدا است و این نشانه چیزی جز معجزه نمی تواند باشد. چون هر چیز دیگری اگر به عنوان نشانه و آیت فرض شود، دسترسی مردم به آن منتفی نمی باشد. پس با سحر و جادوگری، علم و نبوغ علمی، قدرت و نیروی بدنی و امثال این امور مادی و غیر مادی، نبوت قابل اثبات نمی باشد چون همه این امور در دسترس مردم قرار دارند و لذا هیچ پیامبری علم و دانش خود را به رخ مردم نکشیده اند و قدرت و نیروی بدنی و سحر جادوگری را دلیل بر نبوت شان قرار نداده اند. و فقط معجزه است که از حوزه قدرت علمی و غیر علمی بشر خارج است و در نفس هر که خدا بخواهد این قدرت را ایجاد می کند. قرآن کریم علاوه بر معجزات دیگر ـ از نظر استقامت و محکمی معارف آن و از نظر نظام تشریعی و اتقان معانی و اخبار غیب و اسرار خلقت، معجزة الهی و جاوید پیامبر اسلام می باشد. و معجزه که برای اثبات منصب الهی به کار می رود باید چیزی باشد که ناموس طبیعت را خرق کند و دیگران از آوردن آن عاجز باشد.[11]
اگر به قرآن کریم رجوع شود و اندک دقّتی در مطالب آن صورت گیرد و لجاجت و سماجت در جهل مرکب در کار نباشد، به وضوح برای مراجعه کننده ثابت خواهد شد که قرآن از اندیشه و فکر بشری چه ساحر و چه غیر ساحر نمی تواند تراوش کرده باشد. و لذا بزرگترین دانشمندان قرن حاضر که قرن علم، فرهنگ و تکنولوژی است در برابر حکمت ها و مطالب بلند و پر از ارزش های انسانی، علمی، اخلاقی، عبادی،تربیتی، اقتصادی و .... سر تعظیم و تسلیم فرود می آورند و با پیشرفت علم هر روز مطلب تازه ای از آن بدست می آید. و صد ها کتاب تفسیر توسط مفسرین بزرگ برای آن نوشته شده است.
آیا یک ساحر و یا یک شعبده باز و مجنونی که تمام کارهای آنان خیالی و چشم بندی و لحظه ای و نابود شونده است می تواند کتابی با این عظمت را بیاورد؟!! و آیا از کدام ساحری این کار ساخته است که بیشتر از یک ملیارد پیرو داشته باشد که در بین آنان کسانی در راه دین او جان نثاری نموده و از جان و مال خود بگذرد؟ و چگونه ممکن است که قرآن سحر را موجب کفر می داند ولی آورنده آن ساحر باشد[12]؟!
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آشنایی با قرآن، شهید مرتضی مطهری.
2. نبوت، خاتمیت، شهید مرتضی مطهری.
3. برگزیده تاریخ پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، محمد ابراهیم آیتی.
[1] . اعراف/157 و 158.
[2] . فصلت/43.
[3] . ذارایات/52.
[4] . غافر/24.
[5] . صف/6.
[6] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، موسسه نشر اسلامی، بی تا، ج17، ص282.
[7] . یونس/2.
[8] . بقره/147.
[9] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج1، ص327 و 334.
[10] . شعراء/50.
[11] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالزهرا، چهارم، 1395 ق، ج1، ص31و35.
[12] . بقره/102.