هیئت فرهنگی مذهبی عشاق الشهداء

پیرو و فدایی امام سید علی خامنه ای رهبر عزیز و نایب صاحب العصر و زمان (عج)

هیئت فرهنگی مذهبی عشاق الشهداء

پیرو و فدایی امام سید علی خامنه ای رهبر عزیز و نایب صاحب العصر و زمان (عج)

نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۸ مطلب با موضوع «مذهب و ائمه معصومین (عیله السلام)» ثبت شده است

پرسش :
در قاره‎های آفریقا، اروپا، آمریکا و اقیانوسیه چه کسانی برای اولین بار اسلام را رواج دادند؟


پاسخ :
قبل از ورود به بحث اصلی، لازم است به عنوان مقدمه مطالبی دربارة فتوحات مسلمانها بیان شود دین اسلام یک دین منطقه‎ای و محلی که مختص شبه جزیرة عربستان باشد، نبود. اسلام به عنوان کاملترین دین، در صدد رهایی تمام انسانها از چنگال شرک و بت پرستی بوده و در راستای همین رسالت جهانی بود که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از همان سال‎های نخستین ورود به مدینه، نامه‎هایی را برای سران کشورهای مختلف فرستاده و آنها را به دین اسلام دعوت نمود. شعار توحید که برای اولین بار اعراب بت پرست و کینه جو را تحت یک حکومت سازماندهی کرده بود، چیزی نبود که خود را صرفاً در منطقه عربستان محصور نماید. اینها بود که قویترین انگیزه فتح یعنی ابلاغ کلمه توحید به سایر مردم جهان، درباره مسلمانها شکل عملی به خود گرفت. و طبیعی است که آنها نتیجة چنین نبردی را که پیروزی یا شهادت بود، به جان پذیرفته بودند. همین انگیزه انجام رسالت الهی بود که باعث شد، مسلمانها پس از فتح سرزمینها، به غارت و تجاوز مردم آن مناطق دست نزده و با پیروان مذاهب دیگر، به عدل رفتار کنند. گوستاو لوبون در این باره می‎گوید: «... ممکن است که چشمان مجاهدین اسلام از همان فتوحات اولیه بسته شده، اسیر نخوت و غرور گردیده، مانند فاتحین معمول دنیا دست به تعدی و جور دراز کنند، منجمله انتشار مذهب اسلام که مقصود اصلی آنها بود، آنرا به زورِ شمشیر بر اقوام مغلوبه تحمیل نمایند و اگر به چنین امری اقدام می‎کردند مسلماً اقوامی که هنوز مغلوب نشده بودند با هم اتحاد نموده یک دفعه بر علیه آنها قیام می‎نمودند.»[1]
از دیگر عوامل رشد سریع فتوحات اسلام می‎توان به ناخشنودی توده مردم از طبقات حاکمه خود، بخاطر فشار و سخت گیری و وضع مالیات‎های سنگین و نیز منازعات داخلی بی‎پایان فرقه‎ها و گروه‎های مذهبی اشاره نمود. جواهر لعل نهرو دربارة فساد ادیان حاکم بر مناطق فتح شده توسط مسلمانان می‎گوید: «یک نوع مسیحیت فاسد و جنگجو در غرب و در آفریقا رواج داشت. در ایران هم مذهب زردشتی قسمتی از سازمان دولت شمرده می‎شد و بر مردم تحمیل می‎گشت. از این رو در اروپا و آفریقا و ایران مردم عادی و متوسط از مذاهب موجود ناراضی و مأیوس بودند.»[2]
در این میان نباید از عامل سادگی و بی پیرایگی اسلام که میان پیروان خود، ایجاد رابطه برادری و برابری می‎نمود، غافل ماند. مجموعة این عوامل باعث شد که لشکر اسلام به زودی، غرب و شرق دنیای آن روز را به تسخیر خود در آورده و امنیت، صلح و آرامش و ترقی و معنویت حقیقی را برای ملل آن سرزمینها به ارمغان آورد.
اینک به طور مختصر به شرح ورود مسلمانها به قاره‎های مختلف جهان می‎پردازیم:
1. ورود اسلام به قاره آفریقا ـ پس از اینکه عمرو بن عاص در سال 19 هجری سرزمین مصر را که در شمال افریقا از موقعیت ممتازی برخوردار بود، فتح کرد، مسلمانها توانستند خود را به اسکندریه برسانند. با فتح اسکندریه لشکر اسلام توانست در سراسر شمال آفریقا به پیشروی ادامه داده و خود را به اقیانوس اطلس و سواحل غربی افریقای شمالی که امروزه به مراکش معروف است، برساند. به این ترتیب بود که قارة افریقا پذیرای موهبت اسلام شد.
2. ورود اسلام به قارة اروپا ـ مسلمانهای عرب و بربرهای شمال آفریقا در سال 92 هـ تحت فرماندهی سردار نامی طارق بن زیاد که خود از قوم سلحشور بربر و یکی از افسران لایق موسی بن نصیر فرمانروای افریقا بود، با 12 هزار سپاهی از تنگه میان مراکش و اسپانیا که امروزه به نام وی معروف به جبل الطارق است،[3] گذشته و در اندک زمانی سراسر اسپانیا را فتح نمود. علی کتانی در این باره می‎گوید: «اروپا در گذشته، استقرار و شکوفایی مسلمانان را به خود دیده است. سه نقطه مهمی که مسلمانها در آنجا دوران رونق خود را سپری ساختند، اندلس (پرتغال و اسپانیای مسلمان) سیسیل و کرت بود. جامعة مسلمان اندلس حیات پر حادثه خویش را در سال 711 م (92هـ.ق) با عبور سردار خود طارق بن زیاد از تنگة جبل الطارق، در رأس لشکریانش آغاز نمود...
جامعه مسلمان سیسیل که سابقه چند صد ساله دارد آغاز خود را مدیون تلاشهای قاضی امر بن فرات است که در سال 827 م (213هـ.ق) در دوران حکومت سلسله آغالیه (بنی اغلب) در تونس این جامعه را تشکیل داد. سیسیل ابتدا بخشی از کشور تونس شد و سپس تحت فرمانداری سلسله غالبی (بنی اغلب) کشور مستقل مسلمانی گردید...
مرکز مهم دیگر اسلام در اروپا، کرت بود. در سال 827 م (212هـ.ق) پناهندگان اندلسی در این جزیره یک دولت مسلمان تحت حکمرانی سلسله بلوطی بنیاد نهادند...»[4].
3. ورود اسلام به قارة امریکا ـ از آنجا که آمریکا تا مدتها ناشناخته و دور از دسترس می‎نمود، ورود مسلمانها به آن،‌ همانند افریقا و اروپا، شکل لشکرکشی نبوده است. ورود مسلمانها به آمریکا در قالب سه موج مهاجرت ابتدا از اروپا و سپس از آفریقا و آسیا تحقق یافته است.
علی کتانی دربارة چگونگی ورود اسلام به امریکا می‎گوید: «حکایت اسلام در امریکا قطعاً پیش از فتح این قاره به دست قدرتهای مسیحی اروپایی، که در پی کشف این سرزمین توسط کریستوفر کلمبوس برای آنها بدین جا آمدند، آغاز شده است. گزارش شریف ادریسی (جغرافیدان و نقشه‎نگار مسلمان در قرون وسطی) در سدة دوازدهم میلادی گویای دلیلی است قوی بر این مدعا که مسلمانان اندلسی مدتها پیش از کلمبری قارة امریکا را دیده‎اند. مضافاً اینکه شواهد قطعی از دیدارهای مسلمانان قلمرو پادشاهی افریقای باختری از کارائیب، در دسترس است. و بالاخره این حقیقت معلوم شده بحرپیمایان مسلمان اندلسی که دریاهای آزاد را بهتر می‎شناخته‎اند، هدایت مکتشفان پرتغالی و اسپانیایی را به عهده داشته‎اند. برخی از مکتشفان، خود از مورسیکوسها یعنی از مسلمانان اسپانیایی بودند که ایمان خود را مخفی نگاه می‎داشتند. همچنین می‎دانیم مسلمانان مهاجر اندلسی ساکن رباط و سالا (در مراکش) جنگی را بر ضد کشتیهای اسپانیایی و پرتغالی در ساحل کارائیب در اقیانوس اطلس رهبری کرده‎اند، با اینحال ردپای تشکیل جوامع مسلمانان فعلی امریکا را می‎توان در سه موج مهاجرت پیدا کرد: ابتدا خیزابة اروپائیان، سپس موج آفریقایی و آخر آسیایی.»[5]
4. ورود اسلام به جزایر اقیانوس آرام (قارة اقیانوسیه) ـ سکونت مسلمانها در جزایر اقیانوس آرام به شکل مهاجرتهای مختلف از سال 1850 بوده است. هر چند پیش از آن مسلمانها با جزایر اقیانوس آرام آشنایی داشته و از آنها بازدید کرده بودند. بنابراین حضور اسلام در اقیانوس آرام، پیش از آنکه اروپائیان آن را مستعمره خود سازند، محرز گشته است. علی کتانی دربارة ورود مسلمانها به جزایر اقیانوس آرام می‎گوید: «می‌توان مهاجرت مسلمانان به اقیانوس آرام، که اثرات خود را تا امروز هم بر جا گذاشته‌، دست کم به هشت مرحله نسبت داد. نخستین موج با آمدن مردم در سال 1850 آغاز شد که تا سال 1930 ادامه داشت و سبب استقرار آنها در سواحل شمال خاوری، شمال و شمال باختری استرالیا شد... دومین دسته «افغانها» بودند... سومین دسته موج مهاجران مسلمان در سال 1872 با نفی بلد جنگجویان آزاده الجزایر آغاز شد که فرانسویان آنها را به «ایل دو پن» در کالدونیای جدید آوردند. دسته چهارم مرکب از مهاجران هندی بودند...
این چهار موج نخست را می‌توان اصطلاحاً مهاجران قدیم نامید. پس از جنگ جهانی اول پناهندگان آلبانی به استرالیا و نیوزلند آمدند... پس از جنگ جهانی دوم مسلمانان یوگسلاو و نیز ترکهای قبرس بدانها پیوستند... عاقبت باید گفت شمار کثیری مسلمان پس از سال 1960 در استرالیا اقامت گزیدند. این دسته آخر عمدتا از ترکیه و لبنان و همچنین از یونان و پاکستان ومصر و سوریه رسیدند...»[6]
بخش‌های مربوط به چگونگی ورود اسلام به نقاط مختلف جهان به پایان رسید. ملاحظه شد چگونه این که از دل شبه جزیره خشک و سوزان عربستان و در میان مردمی منحط و وحشی برخاست، ‌به لطف رهبری بی‌همتای پیامبر و ایمان یارانش، شرق و غرب دنیای آن روز را در نوردید. در قاره آفریقا مسلمانان توانستند تمدن باستانی فراعنه مصر را تحت الشعاع خود قرار دهند. و در قارة اروپا و اسپانیا قادر به ایجاد تمدن درخشان اندلس شدند. و در قارة‌ آمریکا و جزایر دور افتاده اقیانوس آرام ضمیر و برکت و معنویت را به ارمغان برند. دوران باشکوه تمدن اسلامی در اندلس حدود هفتصد سال به درازا کشید. پس از آن بود که دشمن با عبرت آموزی از گذشته خود، بر مسلمانان یورش آورد. کشتار، ‌اجبار بر تغییر دین، بردگی و نفی بلد و ظلم و تجاوز و غارت، نتیجه این یورش بود.
با این همه اسلام و مسلمانان واقعی تا به امروز با قدرت و سرافرازی به راه خود ادامه داده‌اند. اینک بر ماست که با ایمان و وحدت فردایی روشن‌تر برای نسل آینده به ارمغان ‌آوریم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه علی دوانی.
2. جمال مذهبی، ادیان در جوامع امروز، ریچارد بوش، کنت دالرهاید، عظیم نانجی، هیلا کانور،‌رابرت بام استر، کاپیل پیتس، رابر دیر (ویراستار کلی) ترجمه دکتر ابراهیم گواهی، ‌ج 1 و 2.
3. تاریخ ابن خلدون، ج اول، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
4. تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 4، فصل 13، اسلام در غرب، ترجمه ابوطالب صارمی، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم طاهری، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
5. نفوذ اسلام در اروپا در قرون وسطی، دکتر ابوالفضل عزتی.
[1] . گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید محمد تقی فجر داعی گیلانی، بنگاه مطبوعاتی علی اکبر علمی، چاپ چهارم، 1334، ص 792.
[2] . جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ تمدن جهان، ترجمه محمود تفضلی، امیرکبیر، چاپ نهم، 1372، ج1، ص292.
[3] . این تنگه تا آن زمان به نام یونانی «ستونهای هرکولس» نامیده می‎شد.
[4] . کتانی، علی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ترجمه محمد حسین آریا، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1368، ص 42ـ43.
[5] . همان، ص 231.
[6] . همان، ص 256 ـ 257.




  • سرباز بی سر
پرسش :
ازدواج موقت و شبهات مربوط به آن و علت عدم پذیرش آن در جامعه چیست؟


پاسخ :
یکی از دلایل حقانیّت و استواری آیین اسلام، جامعیّت این آیین است که در تمام موضوعاتِ مربوط به زندگی مادی و معنوی بشر، سخن گفته است؛ و برای جامعة انسانی تا روز رستاخیز برنامه ارائه کرده است. از جملة این موضوعات، نظام حقوق خانواده است؛ روزگاری که حقوق خانوادگی، زیر پا گذاشته شده بود، اسلام یک برنامة عظیم و شگفت انگیزی به اجتماع بشری عرضه کرد.[1] خدای حکیم برای حفظ بنیان خانواده و حفظ اجتماع از انحرافات اخلاقی و به جهت مصلحت ها و حکمت هایی که در ازدواج وجود دارد، در شرایط خاصی ازدواج مجدد را تشریع کرده است. در این پاسخ مختصر، ابتدا اشاره ای کوتاه به ازدواج مجدّد به صورت دائم، خواهیم کرد و سپس ازدواج موقّت را شرح خواهیم داد.
حکمت در تشریع تعدّد زوجات:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه چهار همسر، و اگر می ترسید عدالت را (دربارة همسران متعدّد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید»[2].
بنابراین برای تشریع این ازدواج، آیاتی در قرآن آمده است و سیرة معصومین و اجماع مسلمانان و روایاتی از اهل بیت _ علیهم السلام _ است که بیانگر این حقیقت است که در اسلام تعدد زوجات برای مرد مجاز و مورد تأیید است.[3] لذا برای جلوگیری از انحرافاتِ اخلاقی و جنسی در اجتماع و نیز ایجاد آرامش روحی و روانی و آسایش برای زنان بی سرپرست و بر طرف کردن نیازهای طبیعی آنان، ازدواج مجدّد با توجه به شرائط آن تجویز شده است.
عوامل تعدّد زوجات:
1. وجود دوران عادت ماهانه، ایّام بارداری
2. طولانی تر بودن عمر زنان از عمر مردان (به دلایل گوناگون)
3. فزونی عدد زنان بر مردان. این به خاطر آن است که تلفات و مرگ در مردان بیشتر از زنان است و دیگر اینکه مقاومت زنان در برابر بیماری ها، بیشتر از مردان است (این مهمترین علّت است).[4]
شرایط تعدّد زوجات:
1. وجود قدرت جسمی و سلامت روح و جسم
2. قدرت و توان مالی و عاطفی مناسب
3. توانِ برقراری عدالت همه جانبه.
از طرف دیگر در تعداد آن نیز اسلام مرد را محدود کرده است که بیشتر از 4 زن نمی تواند انتخاب کند. دین مبین اسلام با توجه به این نیازهای طبیعی در انسان و با توجه به عوامل و ضرورت های اجتماعی، در شرایط خاصّی، تعدّد زوجات را تنها راه منطقی و معقول برای انسان ها می داند.
پاسخ به چند سؤال:
س: آیا تک همسری بهتر از چند همسری نیست؟ آیا در تک همسری زندگی بهتر و باصفاتر و بادوام تر نمی شود؟
ج: در اینکه تک همسری بهتر است، تردیدی وجود ندارد. روح زندگی زناشویی وحدت و اختصاص است ولی به جهت ضرورت ها و نیازهای اجتماعی است که برای تأمین مصالح اجتماع، الزاماً تعدّد زوجات مجاز شمرده می شود اگر تعدّد زواجات با شرایطِ کامل بخواهد عملی شود، تنها ده درصد از مردان (واجد شرایط) چند همسر خواهند داشت.[5]
س: آیا تعدّد زوجات، همان تشکیل حرمسرا نیست؟
ج: تعدّد زوجات کاملاً با تشکیل حرمسرا متفاوت است. این نوع ازدواج های مجدّد، هم از کیفیّت محدود است و هم از لحاظ کیفیّت تمام شرایط تک همسری را داراست و باید در بین زنان عدالت برقرار باشد. برخلاف حرمسرا داری که هیچ ضابطه و قانونی جزء هوسرانی خلیفه یا سلطانی، نداشته است.[6]
س: آیا تعدّد زوجات از حقوق مرد است یا زن؟
ج: با توجه به اینکه مهمترین علّت در رواج تعدّد زوجات، زیادی عددِ زنانِ آماده برای ازدواج بر عدد مردان است، روشن می شود که این ازدواج، یکی از حقوق مسلّم و حق طبیعی زن است نه مرد. و برای مرد تنها یک وظیفه و تکلیف است که برای ایفای حق زن، به این تکلیف تن می دهد.[7] البته اسلام اجازه نمی دهد هر مردی و با هر شرایطی به ازدواج اقدام کند.
ازدواج موقت:
«متعه» و به تعبیر برخی کتب فقهی و قانون مدنی، «نکاح منقطع»، یا چنان که امروز مصطلح شده، «ازدواج موقت» یا به تعبیر عامّه مردم، «صیغه» از ابتدای ظهورِ اسلام، امری مشروع بوده است.[8]
تعریف ازدواج موقت:
ازدواجی که برای مدّت معیّن و با مهریة مشخص واقع می شود و با تمام شدن مدّت و زمان آن، بدون نیاز به طلاق از هم جدا می شوند.
احکام دیگری که در این ازدواج وجود دارد به قرار زیر است:
1. در این ازدواج، زن از مرد ارث نمی برد، مگر آن که در ضمن عقد شرط ارث شود.
2. اگر مهریه ذکر نشود، عقد باطل است.
3. در صورت همبستر شدن، بعد از تمام شدن مدّت آن باید عدّه نگه دارد (45 روز).
4. اگر شوهر در آن زمان، وفات کند باید عدّة وفات نیز نگه دارد (چهار ماه و ده روز).
تذکر: مورد سوم و چهارم با ازدواج دائم مشترک است.
5. فرزندانی که از این ازدواج به وجود آیند، از نظر نسب وارث با فرزندانِ ازدواج دائمی فرقی ندارند.
6. زن حق مطالبة نفقه ندارد مگر آنکه در ضمن عقد شرط کرده باشد.[9]
حکمت تشریع ازدواج موقت:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و زنانی را که متعه (ازدواج موقت) می کنید، واجب است مَهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مَهر، با یکدیگر توافق کرده اید»[10].
اگر یک جامعه ای گرفتار مشکلات زیر شود، چه راه حلّی برای آنها مناسب ترین گزینه است؟
در جامعه ای که بیشتر جوانان آن دارای امکانات و شرایط ازدواج دائم آن را ندارند، در مسافرت ها و مأموریت های طولانی که باعث دوری مردان از همسران خود می شود، گرفتاری و مشکلات زنان در دوران مریضی، عادات ماهانه، بیشتر ایّام بارداری و ... ، طولانی بودن ایّام تحصیلات برای دانشجویانی که توان ازدواج دائم را ندارند، وجود زنان بیوه و بی سرپرست و دارای فرزند در اجتماع و ده ها مشکل دیگر که جوامع امروزی با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
این گروه ها، چگونه با غرایز جنسی و عاطفی خود مقابله کنند؟
راه اول: این است که از داروهای کشندة غریزة جنسی استفاده کنند.
راه دوم: رهبانیّت و ریاضت طلبی.
راه سوم: بی بندوباری و فحشا.
راه چهارم: ازدواج موقّت.
اسلام هیچ کدام از این سه راه اول را معقول و منطقی نمی داند و می گوید که نیازهای طبیعی باید به صورت طبیعی و مشروع بر طرف شود. و چارة کار را در ازدواج موقّت می داند.[11]
امام صادق _ علیه السلام _ فرموده اند: «خداوند حکیم تمام چیزهایی که انسان را مست می کند، بر مؤمنان حرام کرد و در عوض آن، ازدواجِ موقّت را مشروع و مباح ساخته است»[12].
در فضیلت این ازدواج، امام صادق _ علیه السلام _ می فرماید: «هر کس به این سنّت الهی عمل کند و آن گاه غسل نماید، خداوند از هر قطرة آبِ غسلش، هفتاد ملائکه می آفریند تا برای او استغفار نمایند تا روز رستاخیز، و برای کسانی که منکر متعه هستند تا روز قیامت، لعنت کنند»[13].
عمر و تحریم متعه:
در کتاب صحیح مسلم (از کتب اهل سنّت) آمده است که عمر در بالای منبر خطاب به مردم گفت: چند چیز در زمان پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ حلال بود که من آنها را حرام می نمایم و مرتکبین آنها را کیفر می کنم:
ازدواج موقّت ، حجّ تمتّع ، جملة «حیّ علی خیر العمل» در اذان و اقامه.
حضرت امیرالمؤمنین علی _ علیه السلام _ فرموده اند: «اگر عمر ازدواج موقّت را ممنوع نمی کرد، جز انسان های شقّی و بی شرافت، کسی زنا نمی کرد»[14].
نهی خلیفة دوم، یک نهی سیاسی بود و نه شرعی و قانونی. برای آگاهی بیشتر به کتاب سیری در مسائل خانواده مراجعه کنید.
پاسخ به شبهات:
1. آیا تشریع ازدواج موقت برای تأمین هوسرانی است؟
یکی از اصول مسلّم اسلام، مبارزه با هواپرستی و شهوت پرستی است. در اسلام کسی که دنبال هوسرانی باشد ملعون و مورد نفرت خداوند است. از طرف دیگر ریاضت و رهبانیّت در اسلام مردود است و بی بندوباری و انحرافات جنسی نیز حرام است. این ازدواج در شرایط ضروری و به جهت تأمین مصالح اجتماع است. از طرف دیگر بنابر ممنوعیّت خلیفة دوم، این سنّت اسلامی متروک شد. ائمّه _ علیهم السلام _ برای اینکه این سنّت فراموش نشود، برخی را تشویق به این امر می کردند. اینجا بود که یک مصلحت و حکمت ثانوی با حکمت اولی تشریع نکاح منقطع توأم شد. و آن احیاء یک سنّت متروکه است. و گاه که ائمّه مردان متأهل را از این کار منع می کردند به اعتبار حکمت اولی این قانون است.[15]
امام کاظم _ علیه السلام _ : «این کار برای کسی رواست که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی نیاز نکرده است. امّا کسی که دارای همسر است، فقط هنگامی می تواند دست به این کار بزند که دسترس به همسر خود نداشته باشد»[16].
2. آیا نیازهای زن در ازدواج موقّت تأمین می شود؟
نیازهای زن:
زن نیازهای عاطفی _ روانی همچون نیاز به عشق، نیاز تأیید و توجه اجتماعی، نیاز به داشتن فرزند، نیاز اقتصادی و ... دارد.
دختران و زنانی که در پی کسب عشق و فداکاری، کسب تعهّد و مسئولیت فرد دیگری در زندگی مشترک، ایجاد سرپناه و تکیه گاه مطمئنِ روحی _ عاطفی هستند و دست به ازدواج موقت می زنند، بدانند که با این ازدواج، تمام آن نیازها بر طرف نمی شود. و پس از اتمام زمان آن، دچار یأس، ناکامی و نابسامانی روحی و روانی می شوند.[17] زیرا ازدواج برای زن پیوندی بالاتر از شهوت و نیاز جنسی است. پیوندی سرشار از عشق و فداکاری و صمیمیّت واقعی و محبت قلبی است. مادر شدن با عظمت ترین، زیباترین و هنرمندانه ترین رویداد در زندگی یک زن است، و این نیاز معمولاً در ازدواج موقت قابل تأمین نیست. بنابراین اصل در ازدواج، دائم بودن است؛ چون در آن همة نیازهای مرد و زن تأمین می شود و ازدواج موقت در زمان های خاص و شرایط معینی برای افراد معینی ضرورت پیدا می کند.
زن هایی که ازدواج موقت کرده اند دلایل خود را در یک تحقیق اینگونه بیان کردند:
28 درصد به دلیل اقتصادی ، 8/58 درصد دلیل عاطفی و روانی، تنهایی و خانوادگی ، 2/13 درصد دلیل جنسی.[18]
بنابراین باید ازدواج موقت در قالب یک فرهنگ درآید و شرایط آن برای افراد تبیین شود و شبهات مربوط به آن جواب گفته شود و توسط کارشناس دین و روان شناس آسیب شناسی آن مشخص شود و این نیاز زمان و همکاری سازمان هایی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد، رسانه ها و ... دارد.
مشکلاتی که در این ازدواج متوجه زنان است:
1. صاحب فرزند شدن بزرگترین مشکل زنان متعه می باشد.
2. زنان، کاملاً نگاه عاطفی و روانی در این ازدواج دارند و برخورد احساسی و هیجانی با این موضوع دارند. و وقتی که مدّت آن تمام می شود، مبتلا به یأس و ناکامی و افسردگی می شوند. البته این مشکل بیشتر در زنان زیر 40 سال است.
3. نگاه منفی جامعه به این نوع ازدواج. به جهت همین نگرش منفی، این ازدواج غالباً مخفیانه انجام می شود و این ایجاد ترس، اضطراب و نگرانی می کند. برای رفع این مشکل باید زمینه سازی و بسترسازی فرهنگی، اجتماعی شود.
4. عدم ثبت قانونی صیغه از طرف خیلی ها، که به تبع آن، اثبات همسری از سوی طرفین مشکل است.
اسلام و توصیه هایش به زن و مرد:
الف) توصیه های مهم به زنانی که قصد ازدواج موقت دارند:
1. خود و مجموع نیازهایشان را به خوبی بشناسند و نیز راه های تأمین آنها را بررسی کنند.
2. ازدواج موقت را با تمام شرایط، ویژگی ها و پیامدها و آثارش، شناخته و میزان اثرگذاری آنها را بر زندگی خود دریابند.
3. به این ازدواج به عنوان یک اصل و باور دینی اعتقاد داشته باشند و به اصول آن متعهّد باشند.
4. عدّه (45 روز) را بعد از تمام شدن مدّت ازدواج _ در صورت همبستری _ رعایت کنند.
5. مردی که از آنها تقاضای ازدواج موقت می کند، کاملاً بشناسند و انگیزه های او را از این ازدواج بدانند.
6. این اقدام را قانوناً ثبت نمایند و از پیامدهای تلخ عدم ثبت قانونی جلوگیری کنند.
7. با فکر اینکه بعد از این ازدواج، آن را به ازدواج دائم تبدیل کنند، اقدام به این کار نکنند.
8. ارزش، منزلت، شخصیت، عزّت نفس خود را حفظ کنند.
ب) توصیه به مردان:
1. به قصد شهوترانی اقدام به ازدواج موقت نکنند.
2. حقوق همسران دائمی خود را تضییع نکنند.
3. به عنوان یک عمل همیشگی و دائمی و در همه جا انجام ندهند که مداوم بودن آن اعتیاد می آورد.
4. برای پیروی از فرمان الهی و سنّت اسلامی اقدام به این ازدواج کنند.
5. اقدام این ازدواج برای شکستن ممنوعیت آن توسط اهل سنّت باشد.
6. برای احسان به محرومین و ایجاد پناهگاه امن و آرامش برای زنان بی سرپرست باشد.
تذکر:
طرح خانة عفاف و سلامت بدلیل عدم کارشناسی های دینی و فرهنگی و اجتماعی و به دلیل نبود قوانین لازم و سوء استفادة برخی افراد و به عللی که ذکر شد، موفق نبود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی، نشر دانژه ، چاپ اول، 1382.
2. سیری در مسائل خانواده، حبیب الله طاهری، بین الملل، چاپ اول، 1381.
3. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا، چاپ چهاردهم، 1369.
[1] . بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، بدر، چاپ چهارم، 1378، ص 7.
[2] . نساء/3، ترجمة مکارم.
[3] . طاهری، حبیب الله، سیری در مسائل خانواده، بین الملل، چاپ اول، 1381، ص 166.
[4] . مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص 170.
[5] . سیری در مسائل خانواده، ص 174.
[6] . همان، ص 175.
[7] . همان، ص 172.
[8] . زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، ترجمة ملیحه مغازه ای، نشر نی، چاپ اول، 1380، ص 35.
[9] . سیری در مسائل خانواده، ص 195.
[10] . نساء/24، ترجمة مکارم.
[11] . بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص 178.
[12] . همان، ص 179.
[13] . همان، ص 184.
[14] . همان.
[15] . مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، نظام حقوقی زن در اسلام، صدرا، چاپ دوم، 1379، ج 19، ص 82.
[16] . همان.
[17] . رافعی، طلعت، تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، نشر دانژه، چاپ اول، 1382، ص 31.
[18] . همان، ص 50.
  • سرباز بی سر
پرسش :
چه تفاوتی بین ادیان الهی وجود دارد؟


پاسخ :
طبق تصریح برخی از آیات قرآن اساس، جوهرة و شالودة ادیان یکی است و ادیان آسمانی و شرایع الهی در اساس، اصول و جوهره با هم تفاوتی ندارند و همه آن ادیان در سه اصل کلی: اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به قیامت و اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خداوند متعال، مشترک هستند. اصول و معارفی که به نخستین پیامبر الهی وحی شده است با آن‎چه به آخرین آنان فرو فرستاده شده است در اساس و جوهره یکی است. آدم ـ علیه السّلام ـ و خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر یک اساس، کارکرده و یک هدف را تعقیب کرده‎اند. شریعت و دین آسمانی در آغاز کار بسان هسته و دانه‎ای بوده است که با گذشت زمان و تکامل ملّت‎ها و تکامل عقل‎ها و تمدن‎ها به صورت درختی برومند و پربار درآمده باشد.[1]
گواه ما بر این سخن که جوهره و اساس همه‎ی ادیان یکی است، آیات زیر است:
1. «از امور دین آنچه را به نوح سفارش کرده بودیم، برای شما نیز مقرر داشتیم»[2] یعنی اصول و پایه‎های دین شما همان اصول و پایه‎های شریعت نوح است.
2. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ براستی دین در نزد خدا اسلام است»[3] یعنی دین الهی در زمان‎های گذشته و آینده و در تمام دوران‎ها، همان اسلام (تسلیم) بوده است و جوهرة همه‎ی شرایع آسمانی در حقیقت یکی بوده‎اند، مخصوصاً با توجّه به این نکته، که دین در قرآن فقط به صورت مفرد (دین) آمده است، نه به صورت جمع (ادیان)؛ این نشان می‎دهد، که جوهرة ادیان یکی است.
3. قرآن در پاسخ یهود و نصاری که ابراهیم ـ علیه السّلام ـ را یهودی یا نصرانی، معرّفی می‎کردند، می‎فرماید: «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او بر آیین توحید و یک فرد مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود»[4] البتّه مقصود از اسلام در این آیات، همان تسلیم بودن مطلق در برابر خداست، چنان‎که علی ـ علیه السّلام ـ اسلام را این‎گونه معرّفی فرمود «الاسلام هو التسلیم»[5] واقعیت اسلام همان تسلیم بودن در برابر خداوند است و قرآن هم در پیام جهانی خود می‎گوید: «... ای اهل کتاب ما شما را به یک اصل مشترک دعوت می‎کنیم، غیر خدا را نپرستیم، کسی را شریک او ندانیم برخی از ما برخی دیگر را به خدائی نپذیرد و هرگاه آنان از (این دعوت) روی برتافتند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم.[6]
از مطالب گذشته به دست آمد که اصل و اساس ادیان همه با هم هماهنگ بوده و یک هدف را تعقیب می‎کرده‎اند، ولی در تشریع قوانین و احکام فرعی با هم اختلاف و تفاوت داشته‎اند و این تفاوت‎ها معلول و مولود اوضاع و احوال اجتماعی و جغرافیایی و... هر دوره بوده است، مثلاً در دوران نخستین زندگی بشر، نه حکومتی بوده و نه ارتباطی میان آن برقرار بود، در چنین دورانی تعالیم و برنامه‎های آسمانی بسیار ساده و کوتاه بود، هر چه بشر ترقی کرد، برنامه‎ها گسترده‎تر شد و روز به روز دستورهای تازه‎ای در برنامه‎های آسمانی گنجانیده شد تا نوبت به شریعت اسلام رسید و خدا آخرین پیامبر خود را به سوی بشر فرستاد و دین خود را با فرستادن او کامل کرد و سرانجام پیروان این آیین و کتاب از آمدن پیامبر و کتاب و شریعت دیگری بی‎نیاز شدند. در واقع اختلاف ادیان مثل مراتب کتاب‎های درسی از دبستان تا دانشگاه است که در دورة ابتدائی مسائل ساده و کم عمق است، ولی در دوران دانشگاه کتابها پیشرفته و کامل و عمیق می‎شوند و قرآن هم به همین اختلاف اشاره دارد، آن‎جا که می‎گویدک «لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» ما برای هر یک از شما، آیین و طریقة روشنی قرار دادیم.[7]
«شرع» و «شریعه» راهی را می‎گویند که بسوی آب می‎رود و به آن منتهی می‎شود، و این‎که دین را شریعت می‎گویند از آن نظر است که به حقایق و تعلیماتی منتهی می‎گردد که مایة پاکیزگی و طهارت و حیات انسانی است.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزش عقائد، استاد محمدتقی مصباح، ص 10ـ13.
2. خاتمیت، استاد جعفر سبحانی، ترجمه‎ی رضا استادی، ص 9ـ14.
3. اسرار معراج، علی قرنی گلپایگانی، ص 275ـ290.
[1] . سبحانی، جعفر، خاتمیّت، ترجمه‎ی رضا استادی، قم، مؤسسة سید‎الشهداء، چاپ اوّل، 1369، ص 9.
[2] . شوری/13.
[3] . آل‎عمران/19.
[4] . آل‎عمران/67.
[5] . نهج البلاغه، ترجمه‎ی محمد دشتی، حکمت 125، ص 652.
[6] . آل عمران/63.
[7] . مائده/48.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ چهاردهم، 1370، ج 4، ص 402.
  • سرباز بی سر
پرسش :
در تفسیر آیات و روایات مربوط به شفاعت چه اختلافی میان مذاهب وجود دارد؟


پاسخ :
شفاعت در لغت از ماده شفع به معنای ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر است[1] و در اصطلاح عبارت است از ضمیمه شدن استعداد ناقص کسی که نیاز به شفاعت دارد با دعا و درخواست شفیع و واسطه. در نتیجه این وساطت شخص شفاعت شده ارتقای مقام پیدا کرده و یا از عقوبت و عذاب رهایی می‌یابد.
مسأله شفاعت در قیامت، یکی از اصول مسلم و خدشه ناپذیر اسلام است که همه فرقه‌ها و مذاهب مهم اسلامی با استناد به آیات و روایات آن را پذیرفته‌اند در عین حال در تفسیر معنای شفاعت اختلاف دارند که در این رابطه به سه دیدگاه مهم و اصلی می‌توان اشاره کرد:
1. دیدگاه سلفی‌ها (وهّابیت).
2. دیدگاه معتزله.
3. دیدگاه شیعة امامیه و اشاعره.
وهابی‌ها:
آنها همچون دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفته‌اند و می‌گویند که روز قیامت شافعان درباره گناهکاران امت، شفاعت خواهند کرد و پیامبر گرامی در این قسمت سهم بزرگی دارد و در عین حال می‌گویند: ما هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم، خلاصه کلام آنها این است که باید شفاعت را از مالک شفاعت و اذن دهنده آن که خدا باشد، درخواست کرد و باید گفت:
«پروردگارا! پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را شفیعان ما در روز قیامت قرار بده­»، ولی حق نداریم که بگوییم ای پیامبر خدا یا ای ولی خدا، از تو می‌خواهم در حق من شفاعت نمایی، زیرا شفاعت چیزی است که جز خدا کسی بر آن قادر نیست هر گاه چنین چیزی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ که در برزخ به سر می‌برد، بخواهی شرک و عبادت غیر خدا خواهد بود.»[2]
معتزله:
آنها معتقد بوده‌اند که شفاعت تنها باعث زیادی ثواب خواهد بود؛ نه بخشش گناه، همچنین می‌گویند عفو برای گناهان صغیره است و گناهان کبیره فقط با توبه بخشیده می‌شود. از ابوالحسن خیّاط که یکی از بزرگان معتزله است، نقل شده که او علیه معتقدان به شفاعت به این قول خداوند متعال استدلال می‌کرده که فرموده است: «آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب درباره‌اش قطعی شده از آتش برهانی؟»[3] و گفته است این آیه تصریح دارد بر این که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نمی‌تواند کسی را که مستحق عذاب است از جهنم نجات دهد.
شیخ مفید در جواب او گفته است: کسانی که به شفاعت معتقدند، ادعا نمی‌کنند که پیامبر(ص) نجات دهندة مستحقان عذاب از آتش است، بلکه آنچه ادعا می‌کنند این است که خداوند برای گرامیداشت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و خاندان پاکش آنان را از آتش رهایی دهند.[4]
اشاعره:
این گروه از اهل سنت برخلاف معتزله معتقدند که شفاعت موجب آمرزش گناهان می‌گردد. عبدالرحمن بن احمد ایجی یکی از علمای بزرگ اشاعره در کتاب مواقف در رابطه با شفاعت می‌گوید: امت بر اصل شفاعت اجماع دارد، ما اعتقاد داریم که شفاعت در اسقاط گناهان کبیره مفید است.[5]
محمد بن عمر نسفی می‌گوید: شفاعت رسول خدا و نیکان دربارة صاحبان گناهان کبیره با استفاده از روایات فراوان ثابت شده است، قرآن کریم می‌فرماید: «... و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات...»؛[6] ای پیامبر! برای خود و برای مردان و زنان مؤمن طلب بخشش کن.
درخواست مغفرت برای دیگران همان شفاعت است؛ چنان که در آیه دیگر می‌فرماید: «فما تنفعهم شفاعة الشافعین»؛[7] شفاعت شفاعت کنندگان برای کافران نفع ندارد.
از این آیه استفاده می‌شود که اصل شفاعت وجود دارد؛ زیرا آیه یاد شده تنها شفاعت نسبت به کافران را نفی می‌کند و از این امر می‌توان امکان شفاعت برای مؤمنان را اثبات نمود.
وی در ادامه می‌گوید: روایات فراوان نیز مسأله شفاعت را تصدیق می‌کند.[8]
امامیه:
شیعه امامیه اختلاف قابل توجهی با اشاعره در مسأله شفاعت ندارد، و اتفاق دارند بر این که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در روز رستاخیز برای گروهی از به جا آورندگان کبیره از امتش، شفاعت می‌کند و امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ درباره شیعیان گناهکار خود به شفاعت می‌پردازد و ائمه ـ علیهم السلام ـ نیز گناهکاران را شفاعت می‌کنند و خداوند به شفاعت آنها بسیاری از خطاکاران را نجات می‌دهد، از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده که فرمود: من در روز قیامت شفاعت می‌کنم و پذیرفته می‌شود و علی شفاعت می‌کند و پذیرفته می‌شود. و کمترین شفاعت مؤمن شفاعت او درباره چهل تن از برادرانش می‌باشد.»[9]
آنچه ذکر شد خلاصة دیدگاه مذاهب اسلامی در مورد شفاعت انبیاء و اولیاء می‌باشد که هیچ کدام به طور مطلق مسأله شفاعت را انکار ننموده‌اند، البته در کیفیّت خواستن شفاعت و یا موارد و مصادیق آن با هم اختلاف داشتند که برای اطلاع از این اختلافات و دیگر جزئیات مسأله باید به کتابهای مفصل مراجعه شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عدل الهی، استاد شهید مطهری.
2. عقاید امامیه، آیت الله سبحانی.
3. فرقه وهّابی، علی دوّانی.
[1] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، شماره 1405، ماده شفع، ج 8، ص 184.
[2] . سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364، ص260.
[3] . زمر/19.
[4] . الحسنی، ‌هاشم معروف، شیعه در برابر معتزله و اشاعره، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1379ش، ص299.
[5] . ایجی، عضدالدین، مواقف، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1997م، بی‌تا، ص508.
[6] . محمد/19.
[7] . مدثر/48.
[8] . نسفی، محمد بن عمر، شرح عقاید النسفیة، پیشاور، مکتبة علوم اسلامیة، بی‌تا، ص87.
[9] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، بی‌جا، بی‌تا، ص53 ـ 54.
  • سرباز بی سر
پرسش :
اولین فرقه ای که بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به وجود آمد چه فرقه ای بوده است؟


پاسخ :
آنچه از پرسش فوق فهمیده می شود این است که پرسشگر در صدد شناسایی اصیل ترین گروه از مسلمین است که کدام گروه است؟ به همین دلیل اگر بانظر علمی و حقیقت جو، تاریخ را مطالعه کنیم خواهیم دید که اصیل ترین گروه، شیعه امامیه می باشد و با تحقیق می توان دریافت که مذهب تشیع انشعابی از اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله علیه و آله ـ نیست، بلکه عین اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله علیه و آله ـ است. تشیع ادامه اسلام دوران نبوی به رهبری جانشینان آنحضرت یعنی ائمه اهل بیت عصمت و طهارت، است. آنچه ائمه که دوازده گانه در مورد دین و دستورات آن فرموده اند، عین دستورات پیامبر(ص) و قرآن و تفسیر آن است و از نزد خود چیزی به آن نیفزوده اند. و چیزی از آن نکاسته اند در سراسر حیات ائمه هیچ نقطه تاریک، سیاه و یا انحرافی وجود ندارد.
سابقه تشیع به زمان خود حضرت رسول الله (ص) می رسد و این نام را خود آن بزرگوار بر پیروان ائمه(ع) گذاشتند. بجز قاطبه، عالمان شیعه برخی از دانشمندان اهل سنت هم، چنین عقیده ای دارند؛ محمد کرد علی از علمای اهل سنت می گوید عده ای از صحابه در عصر پیامبر اکرم(ص) به شیعه علی معروف بودند.[1]
با بررسی احادیث نبوی خواهیم دید که نام شیعه پیش از همه به وسیله رسول خدا در احادیث فراوانی بر دوستداران علی اطلاق شده که برای نمونه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
1. جلال الدین سیوطی در تفسیر آیه «اولئک خیر البریّه (آنان بهترین خلایقند)» از قول پیامبر(ص) آورده است که مراد علی و شیعیان او هستند آنان رستگاران روز قیامتند.[2]
2. پیامبر اکرم به علی فرمود «خدا گناهان شیعیان و دوستداران تو را بخشیده است».[3]
رسول اکرم(ص) فرمود:
هفتاد هزار نفر از امتم بدون حساب وارد بهشت می شوند، علی(ع) پرسید آنان کیانند؟ فرمود: آنان شیعیان تو هستند و تو امام آنهایی.[4]
آنگاه که معاویه بعد از قتل حجر و یارانش حج گذارد و به مدینه آمد، عایشه به او گفت:
«معاویه هنگامی که حجر و یارانش را کشتی شکیبائیت کجا رفته بود؟ آگاه باش که از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ شنیدم که فرمود جماعتی در محلی به نام «مرج عذراء» کشته می شوند که اهل آسمانها به خاطر قتل آنها خشمگین میگردند.»[5]
علامه بزرگوار طباطبایی نیز در بیان تسمیه شیعه و علت علاقه مسلمین راستین به حضرت علی بن ابیطالب چنین می فرمایند.
«آغاز پیدایش شیعه را که برای اولین بار به شیعه علی ـ علیه السلام ـ معروف شدند، باید همان زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دانست و جریان ظهور و پیشرفت دعوت اسلامی در بیست و سه سال زمان بعثت موجبات زیادی در بر داشت که طبعاً پیدایش چنین جمعیتی را در میان یاران پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ایجاب می کرد.
1. پیامبر اکرم در اولین روزهای بعثت که به نص قرآن مأموریت یافت که خویشان نزدیکتر خود را به دین خود دعوت نماید، صریحاً به ایشان فرمود که هر یک از شما به اجابت دعوت من سبقت گیرد وزیر و جانشین و وصی من است، علی ـ علیه السلام ـ پیش از همه مبادرت فرمود و پیغمبر اکرم ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را تقبل نمود و عادتاً محال است رهبر نهضتی در اولین روز نهضت خود یکی از یاران را به سمت جانشینی خود منصوب کند و به بیگانگان معرفی نماید، ولی به یاران و دوستان فداکار خود نشناساند... .
2. پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به موجب چندین روایت مستفیض و متواتر که سنی و شیعه روایت کرده اند تصریح فرموده که علی ـ علیه السلام ـ در قول و فعل خود از خطا و معصیت مصون است، هر سخنی که گوید و هر کاری کند با دعوت دینی مطابقت کامل دارد و داناترین مردم به معارف و شرایع اسلام است.
3. علی ـ علیه السلام ـ خدمات گرانبهایی را انجام داده و فداکاری های شگفت انگیزی از خود نشان داده است. مثل خوابیدن در بستر پیامبر اکرم در شب هجرت و فتوحاتی که در جنگ های بدر، احد، خندق و خیبر به دست وی صورت گرفته بود که اگر پای وی در یکی از این وقایع در میان نبود، اسلام و اسلامیان به دست دشمنان حق ریشه کن شده بودند.
4. جریان غدیر خم که پیغمبر اکرم در آن جا علی ـ علیه السلام ـ را به ولایت عامه مردم نصب و معرفی کرده بود و او را مانند خود متولی قرار داده بود... .
بدیهی است که این امتیازات و فضائل اختصاصی دیگر که مورد اتفاق همگان بود و علاقه مفرطی که پیامبر به علی(ع) داشت، طبعاً عده ای از یاران پیامبر را که شیفته فضیلت و حقیقت بودند بر این می داشت که علی را دوست داشته باشند و به دورش گرد آیند و از وی پیروی کنند، چنان که عده ای را بر حسد و کینه وا می داشت. گذشته از همه این ها نام شیعه علی در کلمات رسول خدا(ص) بسیار آمده است.[6]
حضرت آیت الله کاشف الغطا هم در مورد سابقه تاریخی تشیع می نویسد:
«اولین کسی که تخم تشیع را در زمین با برکت اسلام کاشت، شخص شخیص و نفس نفیس آورنده شریعت اسلام بود، یعنی تخم تشیع و بذر اسلام را معاً و یکجا پهلو به پهلو و در خط مستوی به خاک نشانیده و برزگر آن شخصاً متعهد مراقبت و آبیاری آن بود تا به حد نمو رسیده و در حیات خودش شکوفه کرد و پس از وفاتش میوه داد.
گواه من در این دعوی، احادیث شریفه ای است که از ناحیه علمای سنی و طرق معتبر غیر شیعی، روایت شده است.
1. سیوطی در کتاب الدر المنثور فی تفسیر کتاب الله بالمأثور، در تفسیر آیه مبارکه «اولئک خیر البریه» می گوید: ابن عساکر از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده که خدمت نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بودیم که علی ـ علیه السلام ـ وارد شد. پیغمبر فرمود: قسم به کسی که جانم در دست او است، این مرد و شیعه او روز قیامت کامیاب هستند و این آیه نازل شد، به درستی که کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دادند بهترین خلق خدایند.
2. ابن عدی از ابن عباس روایت می کند، چون آیه 6 سوره بینه (آیه فوق الذکر) نازل شد، رسول اکرم(ص) رو به علی ـ علیه السلام ـ نمود و فرمود: تو و شیعه ات روز قیامت از خدا راضی و خدا از شما راضی است.
ده ها حدیث دیگر نیز در این زمینه وجود دارد که در کتاب مسند احمد حنبل، خصائص نسائی، و امثال آن ها به وفور یافت می شود.[7]
بنابراین اولین گروه شیعه در زمان خود پیامبر، حضور داشتند که ذکر آن گذشت، ولی بعد از وجود مبارک پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - عده ای با جمع شدن در سقیفه بنی ساعده تخم افتراق را کاشتند که محصول آن در زمان عثمان به نام اهل سنت و جماعت در قلب امت اسلامی دیده شد.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شیعه در اسلام. علامه طباطبایی؛
2. فصلنامة تخصصی شیعه شناسی، جلد 1 تا 8.
[1] . خط الشام، مکتبه النوری، دمشق، چاپ سوم، 1983، ج6، ص245.
[2] . سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی ، 1404، ج6، ص379.
[3] . ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقه، مکتبه قاهره، چاپ دوم، 1385، ص232.
[4] . خطیب خوارزمی، المناقب. نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، 1385، ص235.
[5] . محرمی، غلامحسن، تاریخ تشیع، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1383، ص45، فصل 2.
[6] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، چاپ زیبا، 1348، ص4 تا 7.
[7] . الکاشف الغطا، محمد حسین، اصل الشیعه و اصولها، ترجمه، علیرضا خسروی، تهران، چاپخانه حیدری، بی تا، ص69 تا 71.
[8] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، به فرق و مذاهب کلامی، بحث اهل سنت.





  • سرباز بی سر
پرسش :
می گویند غیر از شیعیان همه به جهنم می روند، چرا؟


پاسخ :
چنان که می دانید در یک تقسیم کلی، انسان ها از لحاظ دین به دو دسته تقسیم می شوند.
1ـ مسلمانان; یعنی کسانی که دین آخرین پیامبر خداوند ـ حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) ـ را پذیرفته اند.
2ـ غیر مسلمانان; که شامل تمام کسانی هستند که دین حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) را نپذیرفته اند.
مسلمانان نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
1ـ شیعیان; یعنی کسانی که بعد از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) ولایت و امامت حضرت علی و ائمه معصومین(علیهم السلام) را پذیرفته اند.
2ـ غیر شیعیان; کسانی که امامت ائمه را نپذیرفته اند.
حال آیا میان تمام انسان ها تنها شیعیان به بهشت می روند و دیگران همه اهل جهنم اند؟
برای پاسخ به این سؤال ناچار از بیان مقدمه ای هستیم:
چنان که در قرآن بیان شده، تنها دینی که مورد قبول خداوند قرار می گیرد دین اسلام است(1); اما اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال، حضرت علی(علیه السلام)می فرماید: "اسلام همان تسلیم است.(2)" قرآن نیز بهترین دین را تسلیم در برابر خداوند می داند(3). به همین دلیل، خداوند حضرت ابراهیم را که صدها سال قبل از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) زندگی می کرده مسلمان می نامد(4)، چرا که ابراهیم تسلیم خداوند بوده است.(5) اما شیطان را که چند هزار سال عبادت نمود کافر می داند،(6) چون تسلیم خواستِ خداوند نشد و عناد و سرپیچی کرد(7).
به طور کلی، در عرف قرآن انسان ها به مسلمان و کافر تقسیم شده اند، هرکس تسلیم خواست خداوند باشد "مسلمان" و "مؤمن" است و هر که عناد ورزد، لجبازی کند و حقیقت را نپذیرد "کافر" می باشد. حکم تبعیت از شیطان نیز همین است بدین جهت خداوند خطاب به شیطان می فرماید: "جهنم را از تو و کسانی که تو را تبعیت کنند پر می سازم(8)." امام باقر(علیه السلام)نیز می فرماید: "هر آن چه که نتیجه اقرار، تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد، "ایمان" است و هر آن چه که نتیجه عناد و سر پیچی از حقیقت باشد "کفر" است(9)."
از این جا پاسخ به سؤال شما روشن می شود، چرا که بنابر اعتقاد ما شیعیان، پس از رحلت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)، آن چه خداوند از مسلمانان و غیر مسلمانان خواسته، قبول "ولایت" علی(علیه السلام) و ائمه معصومین(علیهم السلام)است. در این خصوص اگر کسانی از روی عناد و لجبازی این خواست خداوند را نپذیرند، تسلیم خواست خداوند نشده اند و طبق آیات قرآن کافرند و جایگاهشان جهنم خواهد بود; اما گروهی که به خاطر بی اطلاعی (و نه از روی عناد و لجبازی) اسلام یا ولایت ائمه را نپذیرفته اند، مستحق عذاب نخواهند بود.
به همین جهت، کسی که امامش را نشناسد و بمیرد، در روایات به کسی تشبیه شده است که به مرگ جاهلیت مرده است، اما فرموده اند: "مقصود از جاهلیت، نادانی و بی اطلاعی نیست; بلکه مقصود جاهلیت کفر و عناد و نفاق است(10)."
در روایتی دیگر، حضرت صادق(علیه السلام) پس از بیان مطالبی چنین می فرمایند:
"همانا اگر مردی شب ها را به عبادت به پا خیزد و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه بدهد و در تمام عمرش به حج برود، اما ولی خدا را نشناسد (تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد)، برای او از ثواب خدای عزوجل حقی نیست و او از اهل ایمان نمی باشد. سپس فرمود: خدا نیکوکاران ایشان (اهل ولایت) و مستضعفان از مخالفان را به فضل و رحمت خود داخل بهشت می کند"(11).
علامه طباطبایی نیز می گویند:
"خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیّت از اقامه شعایر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمی شود; اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثنا شده اند. استثنا به صورتی ذکر شده است که اختصاص ندارد به این که استضعاف به این صورت باشد. همان طوری که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است به این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده است و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد"(12).
نتیجه
با توجه به مطالبی که گذشت، تنها کسانی به جهنم می روند که خواست خداوند را درک کرده و دانسته باشند که خدا از آن ها چه خواسته است، اما به خاطر عناد و لجبازی و تکبّر در برابر حق، آن را نپذیرفته باشند.
برای تحقیق بیشتر رجوع کنید به:
الف: مرتضی مطهری، عدل الهی، تحت عنوان "عمل خیر از غیر مسلمان".
ب: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیات 100 ـ 97 سوره نساء.
پی نوشت ها:
1ـ آل عمران، 85.
2ـ نهج البلاغه، حکمت 125.
3ـ نساء، 125.
4ـ آل عمران، 67.
5ـ بقره، 131.
6ـ بقره، 34.
7ـ بقره، 34.
8ـ ص، 85.
9ـ کافی، جلد 2، ص 387، نقل از مرتضی مطهری، عدل الهی، چاپ دوم، قم، انتشارات صدرا، ص 347.
10ـ کلینی، کافی، جلد 2، ترجمه: جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 208.
11ـ همان، جلد 3، ص 31.
12ـ محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج، ص 51، ذیل آیه 100 سوره نساء تحت عنوان "کلام فی الاستضعاف".
  • سرباز بی سر
پرسش :
دلایل عقلی حقانیت مذهب شیعه را بیان فرمایید!


پاسخ :
عقل بطور کلی چنین حکم می‏کند که هر مذهبی که امام و پیشوای آن از جانب وحی معرفی شده باشد، معصوم و به پیامبر نزدیک باشد مؤید به علم الهی و صالح برای امر امامت باشد. چنین مکتب و مذهبی بر حق است؛ این کبری کلی را قرآن کریم و روایات بسیاری از منابع اهل سنت و شیعه در مورد مذهب شیعه دوازده امامی تأیید می‏کنند: به تعدادی از آیات و روایاتی که حکم کلی عقل را منطبق بر عقیده شیعه در مورد امامت و پیروی از معصوم و اینکه پیشوایان این مذهب مورد عنایت خاص الهی و منصوص و معرفی شده از جانب وحی اند اشاره می‏شود و منابعی از اهل سنت در پاورقی جهت مطالعه و تحقیق مطلب ذکر می‏شود.
1- "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً"(1)
2- "یا ایّها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم..."(2) فخر رازی از علمای معروف اهل سنت از این آیه معصوم بودن اولوالامر را استفاده کرده(3) که کاملاً صحیح است؛ اما اینکه اولوالامر معصوم چه کسانی هستند قرآن و سنّت ائمه اهل بیت‏علیهم السلام را معرفی می‏کنند؛ اما قرآن آیاتی متعدد دارد که شأن نزول و یا مصداق آن ائمه اهل بیت‏علیهم السلام است. به عنوان مثال "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...(4) که به تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 491، شواهد التنزیل: حاکم حسکانی، ج 2، ص 18. المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیشابوری، ج 3، ص 148 و... مراجعه فرمایید تا معلوم شود که امامان اهل بیت معصوم‏اند.
اما در سنت نیز روایات متعددی وارد شده است به عنوان مثال حدیث منزلت(5)، حدیث اطاعت(6) می‏گویند. علی‏علیه السلام به منزله هارون به موسی نسبت به پیامبرعلیه السلام است و اطاعت علی‏علیه السلام اطاعت از پیامبر و اطاعت از پیامبر اطاعت از خداست که مضمون آیه شریفه اطاعت را تفسیر و بیان می‏کند.
روایتی را فخر رازی نقل می‏کند که بهترین شاهد و مؤید برای حکم عقل است که باید از علی‏علیه السلام پیروی و تبعیت کنیم چون مورد اطمینان و تأیید وحی است. "...فقد ثبت بالتواتر، و من اقتدی فی دینه بعلی بن ابیطالب فقد اهتدی و الدلیل علیه قوله (ص) اللهم ادر الحق مع علی حیث دار... ومن اتخذ علیّاً اماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقی فی دینه و نفسه"(7) یعنی.... به تواتر ثابت شده و هر کسی در امور دینش به علی بن ابی طالب اقتدا کند هدایت یافته است و دلیل این گفتار حدیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است که فرمود: خدایا حق را به دور علی بچرخان هر جا علی‏علیه السلام بچرخد... و هر کسی که علی‏علیه السلام را امام و پیشوای دینی خود قرار دهد به ریسمان محکمی در دین و در نفسش چنگ زده است.
سبط بن الجوزی از ابی سعید خدری نقل می‏کند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به علی‏علیه السلام نگاه می‏کرد و می‏فرمود: این مرد و شیعیان او در قیامت از نجات یافتگان هستند.(8)
آیت الله جعفر سبحانی دو دلیل عقلی می‏آورند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم امام و پیشوای مسلمین را معرفی کرده است و حق انتخاب رهبر و پیشوا را به عهده مردم نگذاشته است و مسلم است که مذهبی بر حق خواهد بود که از شخصی معرفی شده از ناحیه وحی متابعت و پیروی کند.
عقل بدیهی حکم می‏کند که اگر فرد مصلحی با زحمات زیاد طرحی و روش جدیدی را برای جامعه بشری ابداع کند حتماً برای حفظ و استمرار آن چاره می‏اندیشد. پیامبر که از بیان کوچکترین مسایل مربوط به سعادت بشر دریغ نکرده چگونه معقول است در مورد رهبری که سرنوشت ساز است سکوت کند (و یا اینکه انتخاب را به مردم واگذار کند در حالی که خودش از همه بهتر به شخص واجد شرایط آگاهتر است).
خطر سه گانه مثلث دوم، ایران و منافقین به اضافه نظام قبیله عرب متعصب به روشنی لزوم معرفی و نصّ منصب امامت را اثبات می‏کند. لذا بوعلی سینا(9) می‏گوید: تعیین جانشین از طریق نص پیامبر بر آن به واقع نزدیکتر است چون با تعیین جانشین هر نوع نزاع و اختلاف ریشه کن می‏شود.(10)
منابع جهت مطالعه بیشتر:
- راهنماشناسی آیت اللّه مصباح یزدی؛
- شناخت امام فقیهی ایمانی، منشور جاوید بخش امامت، آیت اللّه سبحانی.
پی نوشت ها:
1) مائده: 3. ابراهیم بن محمد مؤید جوینی: فرائد السمطین، ج 1، ص 312 (مؤسسه محمودی، بیروت) ایضاً ایضاح المکنون در ذیل کشف الظنون، اسماعیل پاشا، ج 4، ص 182 (دارالفکر).
مضمون حدیث از پیامبر چنین است: خداوند پیامبرش را امر فرمود تا مرا (علی‏علیه السلام) را در غدیر نصب کند و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه... و آنگاه این آیه نازل شد که الیوم اکملت...
2) نساء: 59 .
3) التفسیر الکبیر: امام فخر رازی (چاپ دوم، دارالکتب العلمیه، تهران) ج 10، ص 144، سطر 2 .
4) احزاب: 33 .
5) شواهد التنزیل: حاکم حسکانی، ج 2، ص 190 (مؤسسه الطبع و النشر، حدیث منزلت را شیخ ما ابو حازم حافظ به پنج هزار سند تخریج کرده است).
6) المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 195 (مؤسسه طبع و نشر).
7) امام فخر رازی: تفسیر کبیر، طبع سوم، ذیل سوره حمد، ج 1، ص 205. ایضاً المستدرک علی الصحیحین: ابی عبداله حاکم نیشابوری (دار المعرفة، بیروت، کتاب معرفة الصحابه)، ج 3، ص 124. أیضاً سنن ترمذی: کتاب مناقب، ج 5، ص 633، ح 3714 (بیروت).
8) نظر النبی (ص) الی علی بن ابیطالب فقال: "هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه" تذکرة الخواص: سبط ابن الجوزی (موسسه اهل بیت، بیروت، 1401 ه) ص 56 .
9) شفاء، الهیات، مقاله دهم، فصل پنجم، ص 565 .
10) منشور عقاید امامیه، آیت الله سبحانی (مؤسسه امام صادق‏علیه السلام، اعتماد، زمستان 1376) ص 152.



  • سرباز بی سر

پس از ولادت حضرت ابوالفضل قمر بنى هاشم علیه السلام ام البنین علیه السلام قنداقه او را به دست امیرالمومنین علیه السلام داد که با خواندن اذان و اقامه در گوش وى ، از همان آغاز حق ببیند و حق بشنود.

حضرت در گوش راست فرزند اذان ، و در گوش چپش اقامه گفت و نام او را، به نام عمویش عباس ، عباس نهاد

ثم قبل یدیه و استعبر و بکى *

سپس دستهاى او را بوسید و قطرات اشک به صورت نازنینش جارى شد و فرمود: گویا مى بینم این دستها یوم الطف در کنار شریعه فرات در راه یارى برادرش حسین علیه السلام از بدن جدا خواهد شد.

و از اینجاست که گفته اند: مى توان دست فرزند را، از سر عطوفت و شفقت ، بوسید. چنانکه وارد است رسول خدا صلى الله علیه و آله دست دخترش ، حضرت فاطمه زهرا علیه السلام را مى بوسید.

و وى را به جاى خود مى نشانید. و از اینجا کثرت عطوفت شاه ولایت امیرالمومنین على بن ابیطالب علیه السلام مظلوم تاریخ ، نسبت به این مولود بزرگوار معلوم مى شود .

----------------------------

* خصایص العباسیه : صفحه 119

  • سرباز بی سر

نقل شده است که در روز قیامت حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : به فاطمه علیها السلام بگو براى شفاعت و نجات امت چه دارى ؟

على علیه السلام پیام رسول خدا صلى الله علیه و آله را به حضرت فاطمه علیها السلام ابلاغ مى کند و فاطمه علیها السلام در جواب مى گوید: یا امیرالمومنین کفانا لاجل هذا المقام الیدان المقطوعتان من ابنى العباس . اى امیر مومنان ، براى ما در مقام شفاعت ، دو دست بریده پسرم ، عباس ، کافى است .*

...........................

* سوگنامه آل محمد: محمد محمدى اشتهاردى ، انتشارات ناصر، چاپ چهارم بهار 72، به نقل از اسرار الشهاده در بندى و معالى السبطین : جلد 1، صفحه 452

  • سرباز بی سر
اعمال ماه مبارک رجب
دعا و نیایش
فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده که: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است که حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت کرده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
دعا و نیایش
اعمال مشترک ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است که انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

2- دعایی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده که: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و کسى که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة الکرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که: هر کس در یک شب از شب‌هاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 
هلال ماه

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست رکعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.

 
روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده که حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله
  • سرباز بی سر